شأن نزول:
از ابن عباس نقل شده اين آيه و دو آيه بعد هنگامى نازل شد كه عدهاى از مسلمانان با يهوديان، به سبب قرابت، يا همسايگى، يا حقّ رضاع، و يا پيمانى كه پيش از اسلام بسته بودند، دوستى داشتند و به قدرى با آنها صميمى بودند كه اسرار مسلمانان را به آنان مىگفتند، بدين وسيله قوم يهود كه دشمن سرسخت اسلام و مسلمين بودند و به ظاهر خود را دوست مسلمانان قلمداد مىكردند، از اسرار مسلمانان مطلع مىشدند، آيه نازل شد و به آن عده از مسلمانان هشدار داد كه چون آنها در دين شما نيستند، نبايد آنان را محرم اسرار خود قرار دهيد.
برگزيده تفسير نمونه، ج1، ص: 324
تفسير:
بيگانگان را محرم اسرار خود نسازيد- اين آيه به دنبال آياتى كه مناسبات مسلمانان را با كفار بيان كرد به يكى از مسائل حساس اشاره كرده و ضمن تشبيه لطيفى به مؤمنان هشدار مىدهد، مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! غير از هم مسلكان خود براى خود، دوست و همرازى انتخاب نكنيد، و بيگانگان را از اسرار و رازهاى درونى خود با خبر نسازيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالًا).
هرگز سوابق دوستى و رفاقت آنها با شما مانع از آن نيست كه به خاطر جدايى در مذهب و مسلك آرزوى زحمت و زيان شما را در دل خود نپرورانند، بلكه «پيوسته علاقه آنها اين است كه شما در رنج و زحمت باشيد» (وَدُّوا ما عَنِتُّمْ).
آنها براى اين كه شما از مكنونات ضميرشان آگاه نشويد، و رازشان فاش نگردد، معمولا در سخنان و رفتار خود مراقبت مىكنند، و با احتياط و دقت حرف مىزنند، ولى با وجود اين «آثار عداوت و دشمنى از لابلاى سخنان آنها آشكار است» (قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ).
خلاصه اين كه خداوند بدين وسيله طريقه شناسايى باطن دشمنان را نشان داده، و از ضمير باطن و راز درونيشان خبر مىدهد و مىفرمايد: «آنچه از عداوت و دشمنى در دل خود پنهان كردهاند، به مراتب از آنچه بر زبان مىآورند بزرگتر است» (وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ).
سپس اضافه نموده: «ما براى شما اين آيات را بيان كرديم، كه اگر در آن تدبّر كنيد» به وسيله آن مىتوانيد دوست خود را از دشمن تميز دهيد، و راه نجات را از شرّ دشمنان پيدا كنيد (قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ).